ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 28 ساله )

سلام من دوساله که ازدواج کردم من وشوهرم به سختی به هم رسیدیم من خیلی به شوهرم محبت میکنم هیچوقت هیچی براش کم نذاشتم ظاهرمم خوبه نه ماه پیش شوهرم بهم خیانت کرد متوجه شدم دختری روسوار ماشینش کرده حتی چنددقیقه از صحبتاشونو شنیدم وقتی شوهرم دید که من فهمیدم خیلی اظهارپشیمونی کرد گریه کرد به دست وپام افتاد ولی من با گذشت این مدت نتونستم فراموش کنم همیشه صداشون تو گوشمه من واقعا حقم نبود که شوهرم همچین کاری بکنه نه میتونم خیانتشو فراموش کنم نه میتونم ازش جدا شم چون خیلی دوستش دارم لطفا کمکم کنید


مشاور (خانم سعیده صفری)

باسلام. خواهر عزیزم همسرتان با خیانتش پیمان زناشویی خود را با شما زیر پا گذاشته و این مسئله ی کمی نیست. اما همانطور که خود نیز واقفید رابطه ی نامشروع همیشه به معنای طلاق و پایان ازدواج نیست، چنانچه به او فرصتی دهید دچار کار احمقانه ای نشده اید. ولی این بخشش شرایط خاص و رفتار متفاوت شما را می طلبد. پرسشی که باید در اینجا از خودتان بکنید این است که اگر مطمئنید که شوهرتان را به دلایل صحیح انتخاب کرده اید و هوس بازی از خصوصیات او نیست پس چه چیزی باعث این عمل شده است ؟ شاید رابطه ی نامشروع همسر شما معلول است نه علت. به این معنا که احتمالا این رابطه نشانه ی این است که ازدواج و زندگی خصوصی شما از قبل دچار مشکل بوده است حتی قبل از اینکه این خیانت و بی وفایی اتفاق بیفتد (البته من به هیچ وجه مشکل در زندگی خصوصی را مجوزی برای خیانت نمی دانم) . شک ندارم شما در گذشته هم شاهد مشکلاتی در دیگر جنبه های رابطه و ازدواجتان بوده اید، شاید هم به روی خودتات نیاورده باشید ... از خودتان بپرسید آیا این ازدواج همینطوری که هست ، نه آن طوری که شما دوست داریدباشد، ارزش نجات دادن را دارد؟ یا مدت هاست به پایان رسیده و فقط به این امر اعتراف نکرده بودید؟ با وجود متن سوالتان مشخص است که به حفظ رابطه فکر می کنید ، با این وجود همانطور که در بالا هم توضیح دادم رابطه ی نامشروع حتی می تواند موضوعات و مشکلات حل و فصل نشده ای را که از اعماق رابطه تان بیرون زده را به سطح بیاورد و مقابل چشم شما بگیرد تا بلکه بتوانید در شروع دوباره آنها را رفع و رجوع کنید. با وجود این رابطه مشخص است که همسرتان به سطح تعهد کاملی که لازم است نسبت به شما دست پیدا کند نکرده پس تنها اینکه او بگوید "متاسفم و من از کرده ی خود پشیمانم" هرگز کافی نیست و تضمین اینکه در آینده هم به شما خیانت نکنند نیست و حتی اگر واقعا این مطلب هم حقیقت داشته و در این مورد با شما صادق بوده باشند به این معنی نیست که مشکلاتی که او را به این راه کشانده اند ناپدید شده اند مسائل و موضوعات همچنان به قوت خود باقی است پس لازم می بینم برای یافتن این مشکلات در زندگی خصوصیتان (چون در مورد رابطه و نحوه ی برخوردتان قبل از این ماجرا توضیحی نداده اید نمی توانم اظهار نظر خاصی کنم ) و همچنین التیام فشار روانی فعلی ، تسلای خاطر خودتان و امکان بیشتر جلب اعتماد همچون گذشته لازم می بینم با یک مشاور خانواده به صورت حضوری جلساتی داشته باشند. اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود ، اکثر زنان به دلیل ترس از آبروریزی ، کوچک شدن پیش خانواده و طرد شدگی این موضوع را از خانواده ی خود مخفی نگه می دارند ، در تجربه ای که با این افراد داشته ام ، اکثر آنها اعتقاد دارند که پس از مدتی با این پنهان کاری زمینه ی خطای دوباره ی شوهرشان را فراهم کرده اند، اینکه خانواده ی شما در این شرایط خیال کنند که شما مشکلی ندارید اصلا به نفعتان نیست ، توصیه ی من این است شخصی از خانواده تان را که خود و همسرتان اقتدار او را قبول دارید ، و روی شوهرتان تسلط نسبی دارد و برای شما قابل اطمینان است را از این ماجرا مطلع کنید و آن شخص بدون اینکه اسمی از شما ببرد همسرتان را تهدید کند که اگر بار دیگر این کار تکرار شود علاوه بر اینکه اجازه نمی دهید شما او را ببخشید و به زندگی با ادامه دهید باید ضمانت کند که شی ء خاصی مانند خانه یا ماشین را نیز به نامتان خواهد زد.